کتاب حاضر دادخواستی است که عناصر مخالف با رشد و پرورش انسان و انسانیت را در جهان ما به پای محاکمه میکشد و از آنجا که نخستین شرط تحقق مردمی و اعتلای آدمی، آزادی است، کوشش اصلی آن بر پرده برانداختن از دشمنان آزادی متمرکز میگردد
انگیزهی نگارش کتاب فشاری است که نیروهای ضد آزادی بر اساس فردیت و ایمان انسان جهان ما وارد میآورند و شناساندن این دشمنان به خاطر برانداختن ریشهی آنها. همه جا سخن از آزادی است و بسیاری در این تصور دلخوشند که با برافتادن سلطهی قوایی که در قرنهای پیشین بر حریت و استقلال آدمی به دیدهی انکار مینگریستند، زنجیرها گسسته و سدها شکسته یافته است؛ اما مشاهده میآموزد که اگر مراد از آزادی نیکبختی مردم بوده، اکثریت وسیع جهانیان در این معامله ناکام ماندهاند. اگر نیل به سعادت بدون آزادی ممکن نیست، چرا فروغ از این گوهر برخاسته و چگونه انسان آزادعمل ما هنوز در چنگال یأس تلاش میکند؟ پیداست که خلل در اساس کار است و در مبارزاتی که کردهایم به بیراهه افتادهایم.
غرض از آزادی در این کتاب مفهوم مابعدالطبیعی این لفظ نیست و نویسنده قصد ندارد در باب جبر و تفویض نکتهای تازه بیاموزد، مشکل این نیست که در تصمیماتی که میگیریم تا چه اندازه به گفتهی حکما مختار و تا چه حد مجبور بودهایم و سعادت و شقاوت را از ازل مقدر شده یا نتیجهی اعمال خود ماست. فرض بر این است که موجودی با طبیعت کلی آدمی به جهان آمده و در عرصه آن در تنازع بقاست. این تلاش موجد عادات و خصائص و مؤسساتی شده که پایهی آنها بر غرائز اصلی و تعبیر آدمی از خواستههای اوست. نکته اینجاست که ببینیم مفهوم آزادی بهعنوان یکی از بزرگترین غایات زندگی در نظر آدمی چه بوده و چگونه این تعبیر به بحران دنیای پرخروش امروز منتهی شده است.
فروم بر این اعتقاد است که ارزیابی بحران کنونی و چارهیابی بر معاشراتی که تمدن امروز با آنها روبهروست وابسته به فهم معنای آزادی در نظر آدمی و فهم معنای آزادی تابع درک خوی با منش انسان این عصر است. این فرض خود آشکار میکند که نویسنده بر روان و اجتماع هر دو نظر دارد و معتقد است که تحلیل آزادی جز از راه بررسی تأثیر متقابل عوامل روانی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تاریخی بر یکدیگر میسر نیست. اجتماع را از افراد مرکب میداند و فهم قوای محرکه اجتماع را وابسته به فهم قوای محرکهی روانشناسی فردی میبیند. از اینجاست که با آنکه فیالمثل به بحث در اصول تعلیمات شاخههای مختلف مسیحیت و مجادلاتشان در باب ارادهی آدمی میپردازد هدفش الهیات نیست، بلکه میخواهد با اشاره به اهمیت و روانی این مباحث نشان دهد که تصور انسان از جبر یا اختیار چه آثاری از لحاظ فهم وی از آزادی به بار آورده و چگونه به ایجاد یا برافتادن آزادی در اجتماع منجر گشته است. تکیه وی بر جنبهی آزادی است؛ ولی بر این نکته تأکید دارد که مشکل روانی از اساس مادی هستی بشری یعنی از ساختمان اقتصادی و سیاسی جامعه قابل تفکیک نیست
خرید کتاب گریز از آزادی
جستجوی کتاب گریز از آزادی در گودریدز
معرفی کتاب گریز از آزادی از نگاه کاربران
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گریز از آزادی
انگیزهی نگارش کتاب فشاری است که نیروهای ضد آزادی بر اساس فردیت و ایمان انسان جهان ما وارد میآورند و شناساندن این دشمنان به خاطر برانداختن ریشهی آنها. همه جا سخن از آزادی است و بسیاری در این تصور دلخوشند که با برافتادن سلطهی قوایی که در قرنهای پیشین بر حریت و استقلال آدمی به دیدهی انکار مینگریستند، زنجیرها گسسته و سدها شکسته یافته است؛ اما مشاهده میآموزد که اگر مراد از آزادی نیکبختی مردم بوده، اکثریت وسیع جهانیان در این معامله ناکام ماندهاند. اگر نیل به سعادت بدون آزادی ممکن نیست، چرا فروغ از این گوهر برخاسته و چگونه انسان آزادعمل ما هنوز در چنگال یأس تلاش میکند؟ پیداست که خلل در اساس کار است و در مبارزاتی که کردهایم به بیراهه افتادهایم.
غرض از آزادی در این کتاب مفهوم مابعدالطبیعی این لفظ نیست و نویسنده قصد ندارد در باب جبر و تفویض نکتهای تازه بیاموزد، مشکل این نیست که در تصمیماتی که میگیریم تا چه اندازه به گفتهی حکما مختار و تا چه حد مجبور بودهایم و سعادت و شقاوت را از ازل مقدر شده یا نتیجهی اعمال خود ماست. فرض بر این است که موجودی با طبیعت کلی آدمی به جهان آمده و در عرصه آن در تنازع بقاست. این تلاش موجد عادات و خصائص و مؤسساتی شده که پایهی آنها بر غرائز اصلی و تعبیر آدمی از خواستههای اوست. نکته اینجاست که ببینیم مفهوم آزادی بهعنوان یکی از بزرگترین غایات زندگی در نظر آدمی چه بوده و چگونه این تعبیر به بحران دنیای پرخروش امروز منتهی شده است.
فروم بر این اعتقاد است که ارزیابی بحران کنونی و چارهیابی بر معاشراتی که تمدن امروز با آنها روبهروست وابسته به فهم معنای آزادی در نظر آدمی و فهم معنای آزادی تابع درک خوی با منش انسان این عصر است. این فرض خود آشکار میکند که نویسنده بر روان و اجتماع هر دو نظر دارد و معتقد است که تحلیل آزادی جز از راه بررسی تأثیر متقابل عوامل روانی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تاریخی بر یکدیگر میسر نیست. اجتماع را از افراد مرکب میداند و فهم قوای محرکه اجتماع را وابسته به فهم قوای محرکهی روانشناسی فردی میبیند. از اینجاست که با آنکه فیالمثل به بحث در اصول تعلیمات شاخههای مختلف مسیحیت و مجادلاتشان در باب ارادهی آدمی میپردازد هدفش الهیات نیست، بلکه میخواهد با اشاره به اهمیت و روانی این مباحث نشان دهد که تصور انسان از جبر یا اختیار چه آثاری از لحاظ فهم وی از آزادی به بار آورده و چگونه به ایجاد یا برافتادن آزادی در اجتماع منجر گشته است. تکیه وی بر جنبهی آزادی است؛ ولی بر این نکته تأکید دارد که مشکل روانی از اساس مادی هستی بشری یعنی از ساختمان اقتصادی و سیاسی جامعه قابل تفکیک نیست
خرید کتاب گریز از آزادی
جستجوی کتاب گریز از آزادی در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی