The fiftieth Anniversary Edition of the groundbreaking international bestseller that has shown millions of readers how to achieve rich, productive lives by developing their hidden capacities for love
Most people are unable to love on the only level that truly matters: love that is compounded of maturity, self-knowledge, and courage. As with every art, love demands practice and concentration, as well as genuine insight and understanding.
In his classic work, The Art of Loving, renowned psychoanalyst and social philosopher Erich Fromm explores love in all its aspects—not only romantic love, steeped in false conceptions and lofty expectations, but also brotherly love, erotic love, self-love, the love of God, and the love of parents for their children.
خرید کتاب هنر عشق ورزیدن
جستجوی کتاب هنر عشق ورزیدن در گودریدز
معرفی کتاب هنر عشق ورزیدن از نگاه کاربران
1. از عشق و «دوست داشتن» حرف‌ها و حس‌های متضاد زیادی شنیده‌ایم. در بخشی از کتاب (عشق و انحطاط آن فلان) می‌شود از نزدیک به‌شان نگاه کرد و نظر فروم را درباره‌شان دانست.
2. تصویری را که فروم از دوست داشتن ارائه می‌دهد ببینید. جزءِ سبک‌بارانه‌ترین و عملی‌ترین تصویرهایی است که دیده‌ام. بعضی عشق‌های دیوانه‌وار ممکن است قشنگ‌تر «به نظر برسند»، امّا شکلی نیستند که بشود با حالِ خوش درونشان «زندگی» کرد.
3. جایی می‌گوید «امروز خوشحالی انسان منحصر است به دلخوشی داشتن، و دلخوشی داشتن یعنی راضی بودن از مصرف و جذب کالاها، مناظر، غذاها، مشروب‌ها، سیگارها، مردم، سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و فیلم‌ها.»
یاد صفحۀ معروف «خوشحالی‌های کوچک» فیس‌بوک افتادم. (و بعد یاد جملات بعضاً مبتذلِ «خوشحالی یعنی...». یکی از مبتذل‌ترین‌هاشان: «خوشحالی یعنی چپ‌دست باشی». خب وا.)
این خوشحالی‌های کوچک عالی‌اند، بی‌نظیرند، ولی حرف فروم این است که نباید «فقط» همین‌ها باشند. «فقط» درگیر خوشحالی‌های کوچک شدن، اهداف بزرگ‌تر و خوشحالی ناشی از رسیدن به آنها را گم می‌کند انگار.
حالا البته سؤالم این است که، نمی‌شود آدم فقط با همین خوشحالی‌های کوچک شاد و سرخوش باشد تا آخر عمر؟ برای آدم‌های خاصی شدنی است؟
انتخاب خودم این سبک نیست؛ ولی سؤالم هست.
4. حرف‌هایی که دربارۀ تمرکز می‌زد جالب بود.
5. جریان «عشق به خدا»ش هم جالب بود و حرف‌هایم درباره‌اش در این مقال نگنجد و این‌ها.
6. طرح جلدش :|
مشاهده لینک اصلی
چقدر داریم واقعی عشق می ورزیم؟ چقدر با خودمون و دیگری صادقیم؟ اگه بفهمید تمام این مدتی که فکر می کردید عاشقید داشتید سر خودتون کلاه می ذاشتید، چه احساسی بهتون دست می داد و چطوری با این حقیقت رو به رو می شدید که اشتباه کردید؟
این کتاب رو توی دو دوره از زندگیم خوندم و درکم از موضوع توی این دو بازه زمانی زمین تا آسمون فرق می کرد. بار دوم واقعا تکونم داد و باعث شد توی افکار و رفتارم تجدید نظر کنم. در کل به نظرم دو سوم اول کتاب مفیدتر از باقیش بود و اینکه قطعا ارزش چند بار خوندن رو برام داره. شاید برای بخش آخر آمادگی ذهنی نداشتم.
قطعا به این ریویو مطالبی اضافه می کنم در آینده.
مشاهده لینک اصلی
فرایند یادگیری هنر را می توان به دو بخش تقسیم کرد: یکی، تسلط بر نظریه، دیگری، تسلط بر تمرین، تسلط بر هنر باید موضوع نگرانی نهایی باشد. با ذهن متقاعد شده است که زندگی از خود آگاه است. او آگاهی دارد از خود، از همسایگان خود، گذشته اش و از امکانات آینده او هیچ خیر و شر است، مگر اینکه آزادی بی حرمتی باشد پس از اینکه مرد و زن از خود و دیگران آگاه شده اند، آنها از جدائی خود از آدم دفاع می کنند خود را با سرزنش حوا، به جای تلاش برای دفاع از او آگاهانه از جدایی بشر، بدون روابط با عشق، منبع شرم، گناه و اضطراب است. درعین حال، نیاز عمیق انسان، نیاز به برپایی جدایی خود، ترک زندان او یکپارچگی شکست مطلق برای رسیدن به این هدف به معنی دیوانگی است.اما بیشتر نژاد بشری از این اوراق قرضه اولیه پدیدار می شوند، بیشتر آن خود را از جهان طبیعی جدا می کند، نیاز بیشتری به پیدا کردن راه های جدید فرار جداگانه به نظر می رسد که پس از تجربه ی وحشیانه، انسان می تواند برای یک زمان بدون رنج بیش از حد از جدایی خود ادامه دهد. عمل جنسی بدون عشق هرگز فاصله بین دو انسان را از بین نمی برد، مگر آنکه به لحاظ لحظه ای کیفیت امروز به معنای @ sameness @ rather than singularity @ تمایل برای همجوشی بین فردی، تلاش قوی ترین در انسان است. شکست در دستیابی به آن به معنی جنون یا تخریب - خود تخریب یا تخریب دیگران است. می تواند ارسال ذهنی به سرنوشت، بیماری، موسیقی ریتمیک، به حالت orgiastic تولید شده توسط مواد مخدر یا در زیر همه ی این موارد، فرد از خودپسندی خود رد می کند، خودش را ابزار شخص یا چیزی خارج از خود می کند. شخص سادیست فرمان می دهد، سوء استفاده می کند، دردناک، تحقیر می کند و شخص فاجعه فرمانده، سوء استفاده، صدمه دیده، تحقیر شده است. یک معنای واقع بینانه: همجوشی بدون یکپارچگی عاشقانه، اتحادیه تحت شرایطی است که افراد را تحت فشار قرار می دهد دشوار بودن، آنهایی که فردیت در عاشق پارادوکس اتفاق می افتد که دو موجودات تبدیل به یک و در عین حال twoSpinoza باقی می ماند: فضیلت و قدرت یکسان هستند، همانند انرژی، حسادت، جاه طلبی، هر نوع حرص و آز، passionsLove عمل، عمل قدرت انسان است، که می تواند فقط در آزادی عمل می کند و هرگز به عنوان یک نتیجه از compulsionLove یک فعالیت است، نه یک passive influenceLove یک @ ایستاده @ نه @ درد برای @ شخصیت فعال عشق را می توان با بیان اینکه عشق در درجه اول دادن، و نه دریافت کردن است لذت بخش تر از دریافت، نه به این دلیل که محرومیت است، بلکه به خاطر اینکه در عمل دروغ دادن بیان احساسات من است. نیاز اساسی برای اتصال به یک فرد دیگر به منظور فراتر رفتن از زندان، جدا کردن آن به طور دقیق مربوط به تمایل فرد خاص است که برای دانستنsecret of man @: راه قدرت کامل بر شخص دیگری مسیر دیگری برای دانستن @ secret @ loveLove نفوذ فعال دیگری است. مشکل شناختن مرد موازی است من به مسئله دینی شناخت خدا، ایده قطبی شدن مرد و زن، بیشتر به وضوح در اسطوره بیان می شود که در اصل مرد و زن در عشق بین زن و مرد بودند، هر کدام از آنها عشق تازه ای است: من عاشق هستم زیرا من هستم یا : من عاشق هستم چون دوست دارم عشق عاشقانه هستم دوست دارم عشقم را دوست دارم عشقم را دوست دارم چون دوستت دارم عشق عاشقانه من به تو نیاز دارم زیرا تو را دوست دارم توسعه عشق ظرفیت عشق است توسعه تمثیل عشق رابطه با مادر برخی از اهمیت حیاتی آن را از دست می دهند و در عوض رابطه با پدر بیشتر و بیشتر می شود. دنیای طبیعی را نمایندگی نمی کند. این نشانگر قطب دیگر وجود انسان است: دنیای اندیشه، چیزهای ساختگی، قانون و نظم، نظم و انضباط از سفر و adventureFather کسی است که به کودک می آموزد که او را به جاده به جهان نشان می دهد عشق عاشق عشق عشقی است عالم عالم است @ من عاشق تو هستم زیرا شما انتظارات من را برآورده می کنید چون شما وظیفه خود را انجام می دهید، زیرا شما مثل من هستید، اطاعت می شود فضیلت اصلی، نافرمانی سینمای اصلی می تواند برای آن کار، عشق او خارج از کنترل من است به عنوان عشق مادری است اگر فرد را دوست دارد تنها یکی دیگر از شخص و بی تفاوت نسبت به بقیه همکارانش، عشق او عشق نیست، بلکه دلبستگی همبستگی است یا عشقی بزرگ. عشق عشقی بر اساس تجربه ای است که همه ما یک عشق واقعی است. عشق بین عادلانه است. در عشق عاشقانه، دو نفر که به طور جداگانه تبدیل به یک مادری شده اند عشق، دو نفر که یک زن جدا شده بودند، زن می تواند یک مادر واقعا دوست داشتنی باشد اگر او بتواند دوست داشته باشد، اگر بتواند دوستش شوهر، فرزندان دیگر، غریبه ها، همه انسان ها را دوست داشته باشد عشق عاشقانه به واسطه خود طبیعت منحصر به فرد است و نه جهانی عشق فریبنده ای از عشق وجود دارد تمایل جنسی را می توان با اضطراب یکپارچگی، آرزو به تسخیر یا تسخیر، توسط غرور، توسط آرزو برای صدمه زدن و حتی از بین بردن، تا آنجا که توسط آن می تواند تحریک شده تحریک. .
مشاهده لینک اصلی
اولین بار که من این کتاب را مطالعه می کردم، ده سال پیش دانشجویانم را ترك كردم - حدود ده سال پیش، كه در آن زمان دوست دخترم به من داده شد. من باید این را نزدیک تر بخوانم. هرچند، پایان نامه مرکزی این است که عشق چیزی متفاوت از آنچه فرهنگ محبوب / فعلی به شما می گوید، بسیار متفاوت است. شخصیت او با یک شخص (حتی تصور نمی شود تعریف او این را شامل می شود)، یک نگرش، نحوه ارتباط فرد با جهان است. فریاد می زند از پوشش آمریکایی عجیب و غریب که آن را به عنوان یک کتاب کمک های خود نگاه می کند، این واقعا آن نیست - روانکاوی تفسیری آن همانند فروید، اطلاعات بسیار کمی، بسیاری از هنر (یک کتاب مشابه و همچنین بزرگ The انکار مرگ) برخی از چیزهایی که من دوست دارم در یک ماشین زمان به جوانتر مراجعه کنم (اکثر مردم مشکل عشق را در درجه اول به عنوان عشق دوست دارند، نه از عشق، از توانایی های دوست داشتنی. از این رو مشکل برای آنها این است که چگونه باید دوست داشتنی، چطور دوست داشتنی است)، برخی چیزهای دیگر به وضوح محصول 50 سالگی است (برای او همجنسگرایان ناتوان از عشق واقعی هستند - transsexuals هم وجود ندارد - نقش جنسیتی بسیار سخت است، با عشق مادری (یک عشق مراقبت) و عشق پدرانه (آموزش و هدایت عشق) بودن متفاوت است و تنها به جنس مربوطه مربوط می شود). همانطور که آن را محبوب بود و سپس آن را به فلسفه نزدیک تر از روانشناسی - او اغلب از آموزه های فروید در مورد عشق و جنسیت به عنوان نقطه شروع برای فلسفه خود را در عشق است. من نمی خواهم آن را مورد نیاز، اما آن را قطعا توصیه می شود خواندن - برخی از نقاط سقوط بیش از حد کوتاه است و مورد بحث است، من امیدوارم که جامعه عادی خواهد شد بیشتر indefth.PS: نقل قول پاداش: من باید اینجا اضافه کنید که فقط به عنوان مهم است که برای جلوگیری از گفتگو بی اهمیت، مهم است که از شرکت بدی اجتناب کنیم. با شرکت بد من فقط به افرادی که ضعیف و مخرب هستند مراجعه نمی کنم باید از شرکت خود اجتناب کرد؛ چرا که مدار آنها سمی و افسرده است. منظورم این است که شرکت زامبی ها، افرادی که روحشان مرده است، اگرچه بدنشان زنده است؛ از افرادی که افکار و گفتگو آنها بی اهمیت است؛ چه کسی به جای بحث و گفت و گو، و نه به فکر فکر کردن به کلیشه.
مشاهده لینک اصلی
اولین بار که این کتاب را خواندم، انجام شد، اما من دوساله به شدت به یاد می آورم. سپس من فلسفه توصیه معلم من خواندن و من واقعا دوست داشت، من آن را در بر داشت یک راه زیبا به بیان است که عشق، مانند همه چیز در زندگی چیزی است که شما یاد بگیرند که با عمل است و توسط الهام الهی به عنوان داده نشده بسیاری به نظر می رسد اعتقاد دارند. چند روز پیش © من به بازخوانی نقل قول تاکید کرده بود و بین یک چیز و کتاب دیگری در یک بعد از ظهر از آغاز تا پایان است. شاید یک کتاب است که در حال حاضر تاکید شده است را خوانده و آن قبلا پردازش شده، آن است که شما می توانید ببینید از گذشته خود را با تاکید بر کلمات است که شما به عنوان خوانده شده حال حاضر، و فکر می کنم که چرا ختم © tomarÃas به عنوان مهم پس از آن، و اگر آنها در حال حاضر من یک قطعه از یقین دردناک است که من فکر نمی کنم متوجه من آن را به عنوان چون در آن خواندن اول شگفت زده شد، اما با این حال آشکار همه شرایط من در آن زمان. حالا به من کمک می کند که چیزهایی را ببینم که بعدا نمی بینم. و به یاد داشته باشید که عشق یک هنر است و شما با تمرین یاد می گیرید نه با انتظار آن.
مشاهده لینک اصلی
من می توانم آن را 6 ستاره اگر من می توانم!
مشاهده لینک اصلی
D آه ... آه Ð²Ñ © © н Ð ± Ð ± иÐ'ний оÐ'ож Ð ± Ñ ÑƒÐ¹ ... D ° Ð¹Ñ € Ð³Ñ Ð'Ñ Ð³ N، оÐ'Ð¾Ñ € N ... оР»Ð¾Ð» N، Ð¾Ð¾Ñ DD »D ° OO гуул гРнь ° N \"DD» Ð¾Ñ Ð¾Ñ \"اوه ийн © N € Ð³Ó © н N ... N N € در N، N й ном Ð ± Ð ° йжÑÑÑ. D \"D ° N ... ин Ð½ÑƒÑ ... D ° Ñ † N، D ° й унÑнРدرجه D ° D °
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب هنر عشق ورزیدن
Most people are unable to love on the only level that truly matters: love that is compounded of maturity, self-knowledge, and courage. As with every art, love demands practice and concentration, as well as genuine insight and understanding.
In his classic work, The Art of Loving, renowned psychoanalyst and social philosopher Erich Fromm explores love in all its aspects—not only romantic love, steeped in false conceptions and lofty expectations, but also brotherly love, erotic love, self-love, the love of God, and the love of parents for their children.
خرید کتاب هنر عشق ورزیدن
جستجوی کتاب هنر عشق ورزیدن در گودریدز
2. تصویری را که فروم از دوست داشتن ارائه می‌دهد ببینید. جزءِ سبک‌بارانه‌ترین و عملی‌ترین تصویرهایی است که دیده‌ام. بعضی عشق‌های دیوانه‌وار ممکن است قشنگ‌تر «به نظر برسند»، امّا شکلی نیستند که بشود با حالِ خوش درونشان «زندگی» کرد.
3. جایی می‌گوید «امروز خوشحالی انسان منحصر است به دلخوشی داشتن، و دلخوشی داشتن یعنی راضی بودن از مصرف و جذب کالاها، مناظر، غذاها، مشروب‌ها، سیگارها، مردم، سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و فیلم‌ها.»
یاد صفحۀ معروف «خوشحالی‌های کوچک» فیس‌بوک افتادم. (و بعد یاد جملات بعضاً مبتذلِ «خوشحالی یعنی...». یکی از مبتذل‌ترین‌هاشان: «خوشحالی یعنی چپ‌دست باشی». خب وا.)
این خوشحالی‌های کوچک عالی‌اند، بی‌نظیرند، ولی حرف فروم این است که نباید «فقط» همین‌ها باشند. «فقط» درگیر خوشحالی‌های کوچک شدن، اهداف بزرگ‌تر و خوشحالی ناشی از رسیدن به آنها را گم می‌کند انگار.
حالا البته سؤالم این است که، نمی‌شود آدم فقط با همین خوشحالی‌های کوچک شاد و سرخوش باشد تا آخر عمر؟ برای آدم‌های خاصی شدنی است؟
انتخاب خودم این سبک نیست؛ ولی سؤالم هست.
4. حرف‌هایی که دربارۀ تمرکز می‌زد جالب بود.
5. جریان «عشق به خدا»ش هم جالب بود و حرف‌هایم درباره‌اش در این مقال نگنجد و این‌ها.
6. طرح جلدش :|
مشاهده لینک اصلی
چقدر داریم واقعی عشق می ورزیم؟ چقدر با خودمون و دیگری صادقیم؟ اگه بفهمید تمام این مدتی که فکر می کردید عاشقید داشتید سر خودتون کلاه می ذاشتید، چه احساسی بهتون دست می داد و چطوری با این حقیقت رو به رو می شدید که اشتباه کردید؟
این کتاب رو توی دو دوره از زندگیم خوندم و درکم از موضوع توی این دو بازه زمانی زمین تا آسمون فرق می کرد. بار دوم واقعا تکونم داد و باعث شد توی افکار و رفتارم تجدید نظر کنم. در کل به نظرم دو سوم اول کتاب مفیدتر از باقیش بود و اینکه قطعا ارزش چند بار خوندن رو برام داره. شاید برای بخش آخر آمادگی ذهنی نداشتم.
قطعا به این ریویو مطالبی اضافه می کنم در آینده.
مشاهده لینک اصلی
فرایند یادگیری هنر را می توان به دو بخش تقسیم کرد: یکی، تسلط بر نظریه، دیگری، تسلط بر تمرین، تسلط بر هنر باید موضوع نگرانی نهایی باشد. با ذهن متقاعد شده است که زندگی از خود آگاه است. او آگاهی دارد از خود، از همسایگان خود، گذشته اش و از امکانات آینده او هیچ خیر و شر است، مگر اینکه آزادی بی حرمتی باشد پس از اینکه مرد و زن از خود و دیگران آگاه شده اند، آنها از جدائی خود از آدم دفاع می کنند خود را با سرزنش حوا، به جای تلاش برای دفاع از او آگاهانه از جدایی بشر، بدون روابط با عشق، منبع شرم، گناه و اضطراب است. درعین حال، نیاز عمیق انسان، نیاز به برپایی جدایی خود، ترک زندان او یکپارچگی شکست مطلق برای رسیدن به این هدف به معنی دیوانگی است.اما بیشتر نژاد بشری از این اوراق قرضه اولیه پدیدار می شوند، بیشتر آن خود را از جهان طبیعی جدا می کند، نیاز بیشتری به پیدا کردن راه های جدید فرار جداگانه به نظر می رسد که پس از تجربه ی وحشیانه، انسان می تواند برای یک زمان بدون رنج بیش از حد از جدایی خود ادامه دهد. عمل جنسی بدون عشق هرگز فاصله بین دو انسان را از بین نمی برد، مگر آنکه به لحاظ لحظه ای کیفیت امروز به معنای @ sameness @ rather than singularity @ تمایل برای همجوشی بین فردی، تلاش قوی ترین در انسان است. شکست در دستیابی به آن به معنی جنون یا تخریب - خود تخریب یا تخریب دیگران است. می تواند ارسال ذهنی به سرنوشت، بیماری، موسیقی ریتمیک، به حالت orgiastic تولید شده توسط مواد مخدر یا در زیر همه ی این موارد، فرد از خودپسندی خود رد می کند، خودش را ابزار شخص یا چیزی خارج از خود می کند. شخص سادیست فرمان می دهد، سوء استفاده می کند، دردناک، تحقیر می کند و شخص فاجعه فرمانده، سوء استفاده، صدمه دیده، تحقیر شده است. یک معنای واقع بینانه: همجوشی بدون یکپارچگی عاشقانه، اتحادیه تحت شرایطی است که افراد را تحت فشار قرار می دهد دشوار بودن، آنهایی که فردیت در عاشق پارادوکس اتفاق می افتد که دو موجودات تبدیل به یک و در عین حال twoSpinoza باقی می ماند: فضیلت و قدرت یکسان هستند، همانند انرژی، حسادت، جاه طلبی، هر نوع حرص و آز، passionsLove عمل، عمل قدرت انسان است، که می تواند فقط در آزادی عمل می کند و هرگز به عنوان یک نتیجه از compulsionLove یک فعالیت است، نه یک passive influenceLove یک @ ایستاده @ نه @ درد برای @ شخصیت فعال عشق را می توان با بیان اینکه عشق در درجه اول دادن، و نه دریافت کردن است لذت بخش تر از دریافت، نه به این دلیل که محرومیت است، بلکه به خاطر اینکه در عمل دروغ دادن بیان احساسات من است. نیاز اساسی برای اتصال به یک فرد دیگر به منظور فراتر رفتن از زندان، جدا کردن آن به طور دقیق مربوط به تمایل فرد خاص است که برای دانستنsecret of man @: راه قدرت کامل بر شخص دیگری مسیر دیگری برای دانستن @ secret @ loveLove نفوذ فعال دیگری است. مشکل شناختن مرد موازی است من به مسئله دینی شناخت خدا، ایده قطبی شدن مرد و زن، بیشتر به وضوح در اسطوره بیان می شود که در اصل مرد و زن در عشق بین زن و مرد بودند، هر کدام از آنها عشق تازه ای است: من عاشق هستم زیرا من هستم یا : من عاشق هستم چون دوست دارم عشق عاشقانه هستم دوست دارم عشقم را دوست دارم عشقم را دوست دارم چون دوستت دارم عشق عاشقانه من به تو نیاز دارم زیرا تو را دوست دارم توسعه عشق ظرفیت عشق است توسعه تمثیل عشق رابطه با مادر برخی از اهمیت حیاتی آن را از دست می دهند و در عوض رابطه با پدر بیشتر و بیشتر می شود. دنیای طبیعی را نمایندگی نمی کند. این نشانگر قطب دیگر وجود انسان است: دنیای اندیشه، چیزهای ساختگی، قانون و نظم، نظم و انضباط از سفر و adventureFather کسی است که به کودک می آموزد که او را به جاده به جهان نشان می دهد عشق عاشق عشق عشقی است عالم عالم است @ من عاشق تو هستم زیرا شما انتظارات من را برآورده می کنید چون شما وظیفه خود را انجام می دهید، زیرا شما مثل من هستید، اطاعت می شود فضیلت اصلی، نافرمانی سینمای اصلی می تواند برای آن کار، عشق او خارج از کنترل من است به عنوان عشق مادری است اگر فرد را دوست دارد تنها یکی دیگر از شخص و بی تفاوت نسبت به بقیه همکارانش، عشق او عشق نیست، بلکه دلبستگی همبستگی است یا عشقی بزرگ. عشق عشقی بر اساس تجربه ای است که همه ما یک عشق واقعی است. عشق بین عادلانه است. در عشق عاشقانه، دو نفر که به طور جداگانه تبدیل به یک مادری شده اند عشق، دو نفر که یک زن جدا شده بودند، زن می تواند یک مادر واقعا دوست داشتنی باشد اگر او بتواند دوست داشته باشد، اگر بتواند دوستش شوهر، فرزندان دیگر، غریبه ها، همه انسان ها را دوست داشته باشد عشق عاشقانه به واسطه خود طبیعت منحصر به فرد است و نه جهانی عشق فریبنده ای از عشق وجود دارد تمایل جنسی را می توان با اضطراب یکپارچگی، آرزو به تسخیر یا تسخیر، توسط غرور، توسط آرزو برای صدمه زدن و حتی از بین بردن، تا آنجا که توسط آن می تواند تحریک شده تحریک. .
مشاهده لینک اصلی
اولین بار که من این کتاب را مطالعه می کردم، ده سال پیش دانشجویانم را ترك كردم - حدود ده سال پیش، كه در آن زمان دوست دخترم به من داده شد. من باید این را نزدیک تر بخوانم. هرچند، پایان نامه مرکزی این است که عشق چیزی متفاوت از آنچه فرهنگ محبوب / فعلی به شما می گوید، بسیار متفاوت است. شخصیت او با یک شخص (حتی تصور نمی شود تعریف او این را شامل می شود)، یک نگرش، نحوه ارتباط فرد با جهان است. فریاد می زند از پوشش آمریکایی عجیب و غریب که آن را به عنوان یک کتاب کمک های خود نگاه می کند، این واقعا آن نیست - روانکاوی تفسیری آن همانند فروید، اطلاعات بسیار کمی، بسیاری از هنر (یک کتاب مشابه و همچنین بزرگ The انکار مرگ) برخی از چیزهایی که من دوست دارم در یک ماشین زمان به جوانتر مراجعه کنم (اکثر مردم مشکل عشق را در درجه اول به عنوان عشق دوست دارند، نه از عشق، از توانایی های دوست داشتنی. از این رو مشکل برای آنها این است که چگونه باید دوست داشتنی، چطور دوست داشتنی است)، برخی چیزهای دیگر به وضوح محصول 50 سالگی است (برای او همجنسگرایان ناتوان از عشق واقعی هستند - transsexuals هم وجود ندارد - نقش جنسیتی بسیار سخت است، با عشق مادری (یک عشق مراقبت) و عشق پدرانه (آموزش و هدایت عشق) بودن متفاوت است و تنها به جنس مربوطه مربوط می شود). همانطور که آن را محبوب بود و سپس آن را به فلسفه نزدیک تر از روانشناسی - او اغلب از آموزه های فروید در مورد عشق و جنسیت به عنوان نقطه شروع برای فلسفه خود را در عشق است. من نمی خواهم آن را مورد نیاز، اما آن را قطعا توصیه می شود خواندن - برخی از نقاط سقوط بیش از حد کوتاه است و مورد بحث است، من امیدوارم که جامعه عادی خواهد شد بیشتر indefth.PS: نقل قول پاداش: من باید اینجا اضافه کنید که فقط به عنوان مهم است که برای جلوگیری از گفتگو بی اهمیت، مهم است که از شرکت بدی اجتناب کنیم. با شرکت بد من فقط به افرادی که ضعیف و مخرب هستند مراجعه نمی کنم باید از شرکت خود اجتناب کرد؛ چرا که مدار آنها سمی و افسرده است. منظورم این است که شرکت زامبی ها، افرادی که روحشان مرده است، اگرچه بدنشان زنده است؛ از افرادی که افکار و گفتگو آنها بی اهمیت است؛ چه کسی به جای بحث و گفت و گو، و نه به فکر فکر کردن به کلیشه.
مشاهده لینک اصلی
اولین بار که این کتاب را خواندم، انجام شد، اما من دوساله به شدت به یاد می آورم. سپس من فلسفه توصیه معلم من خواندن و من واقعا دوست داشت، من آن را در بر داشت یک راه زیبا به بیان است که عشق، مانند همه چیز در زندگی چیزی است که شما یاد بگیرند که با عمل است و توسط الهام الهی به عنوان داده نشده بسیاری به نظر می رسد اعتقاد دارند. چند روز پیش © من به بازخوانی نقل قول تاکید کرده بود و بین یک چیز و کتاب دیگری در یک بعد از ظهر از آغاز تا پایان است. شاید یک کتاب است که در حال حاضر تاکید شده است را خوانده و آن قبلا پردازش شده، آن است که شما می توانید ببینید از گذشته خود را با تاکید بر کلمات است که شما به عنوان خوانده شده حال حاضر، و فکر می کنم که چرا ختم © tomarÃas به عنوان مهم پس از آن، و اگر آنها در حال حاضر من یک قطعه از یقین دردناک است که من فکر نمی کنم متوجه من آن را به عنوان چون در آن خواندن اول شگفت زده شد، اما با این حال آشکار همه شرایط من در آن زمان. حالا به من کمک می کند که چیزهایی را ببینم که بعدا نمی بینم. و به یاد داشته باشید که عشق یک هنر است و شما با تمرین یاد می گیرید نه با انتظار آن.
مشاهده لینک اصلی
من می توانم آن را 6 ستاره اگر من می توانم!
مشاهده لینک اصلی
D آه ... آه Ð²Ñ © © н Ð ± Ð ± иÐ'ний оÐ'ож Ð ± Ñ ÑƒÐ¹ ... D ° Ð¹Ñ € Ð³Ñ Ð'Ñ Ð³ N، оÐ'Ð¾Ñ € N ... оР»Ð¾Ð» N، Ð¾Ð¾Ñ DD »D ° OO гуул гРнь ° N \"DD» Ð¾Ñ Ð¾Ñ \"اوه ийн © N € Ð³Ó © н N ... N N € در N، N й ном Ð ± Ð ° йжÑÑÑ. D \"D ° N ... ин Ð½ÑƒÑ ... D ° Ñ † N، D ° й унÑнРدرجه D ° D °
مشاهده لینک اصلی